Sonntag, 16. Oktober 2011

با اعتبار اهل تسنن و بلوچ، به کام حکومت ولایت فقیه / قسمت اول

1- فرار از پاسخگویی با اتکاء بر انحصارطلبی
سران جمهوری اسلامی در زیرپوشش و پناه جامه دین، هر دیندار و مومنی، چه مسلمان و مومن غیرمسلمان (یهودی و مسیحی و زرتشتی و بهائی و غیره ) و دراویش مسلمان شهروند ایرانی را، که دگر می اندیشند و دگرعابدی (عبودیت ولایت فقیه را قبول ندارند) میکند، بنام دین و اسلام، به بدترین شیوه غیرانسانی، با زدن انواع و اقسام تهمت های ناروا و انگ هایی، مانند ضد انقلاب و ضد ولایت فقیه، منافق و منحرف، فریب خورده و جاسوس، وهابی و سلفی، مخدوش و مغشوش کنندگان اذهان عمومی و فتنه گران، قاچاقچی و مفسد فی الارض و محارب، به ترور شخصیتی و در انتها به دستگیری و سر به نیست کردن و اعدام آنان بپردازد.

رژیم هر وقت که برایش قافیه تنگ آمده به جفنگ افتاده و در این مسیر دست به تهمت تراشی و فرافکنی و سپس غربال کردن و حذف افراد و گروههایی روی آورده است، که آنها در طی این 33 سال، همیشه عبودیت و پابوسی این نظام و بنگاه محوری اش تز ولایت فقیه و شخص ولی فقیه را نموده اند.

بعنوان مثال در اینمورد، کسانیکه، رژیم، از آنان با عنوان سران گروه فتنه و یا جریان انحرافی و یا خواص بی بصیرت (خواص بی بصیرت" اصطلاحی که با آن به حجت الاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی اشاره دارند) نام میبرد، میتوان اشاره کرد.

رژیم به جای اتخاذ تدابیر مثبت، بررسی و پیگیری، یا تاَمل و ارائه راه چاره هایی و تجدید نظر کردن در سیاست های سرکوبگرانه اش، و بجای اینکه به رفع کردن انواع مشکلات مختلف انباشته شده در محرومترین استان کشور، یعنی استان سیستان و بلوچستان بپردازد، به فرافکنی روی می آورد و سیاست خصمانه ای را علیه ملت بلوچ خصوصا بر علیه سران و شخصیت های مذهبی بلوچ به پیش میبرد.

از یکسو رژیم میخواهد با وضع کردن سیاست های تبعیض آمیز و سرکوبگرانه از انجام وظایف دولتی خود در قبال ملت بلوچ، از خودش سلب مسئولیت کند، از سوی دیگر به سرکوب شخصیت های مذهبی و عقیدتی و سیاسی بلوچستان بپردازد، از طرفی عمل غیرقانونی سرکوب و دستگیری، زندانی و اعدام کردن بلوچ ها را توجیه نماید، با توسل به چنین مواردی، سیاست رژیم این است که با یک تیر نه فقط دو نشان، بلکه چندین هدف و نشان را، نشانه گرفته و بزند.


2- هر آنکس که باشد به زندان شاه (خامنه ای) گنهکار است مردم بیگناه!
رژیم در آبانماه سال 1389 محمد اسماعیل ملازهی را به همراه باجناقش عبدالرحیم شه بخش، به اتهام جاسوسی برای یک سفارتخانه خارجی دستگیر کرد، اتهامی که بی تردید منشاء در عمق اوهام و اذهان پریشانحال و توهم زای، سران وعوامل حکومت دارد.

رژیم با زدن انواع و اقسام تهمت ها بر همه آن کس و کسان ایرانی، خصوصا افراد و شخصیت های مذهبی اهل سنت، که رو به قبله ولایت فقیه نماز نمی گذارند، آنان را ترور شخصیتی می کند و به گمان غافل خودش نزول احترام نسبت به آنان، در جامعه را موجب گردد.
محمد اسماعیل ملازهی به دلیل قوم و خویش بودن و به عنوان داماد و رئیس دفتر مولانا عبدالحمید اسماعیل زهی امام جمعه و پیشنماز مسجد مکی اهل تسنن زاهدان و سرپرست دارالعلوم اهل سنت، وی مورد غضب حکومت قرار گرفت و دستگیر شد.

حاکمیت در استان سیستان و بلوچستان بسیار تلاش دارد با زدن برچسب های ناروا و موهوم بر شخص مولوی عبدالحمید و اطرافیانش، زمینه دستگیری او را مهیا سازد و بعد ایشان را دستگیر نماید، اما رژیم از عواقب این کار نیز در هراس است.

حاکمیت واقف است و خوب میداند، اگر به دستگیری مولوی عبدالحمید دست بزند، در سطح استان آتشی را مشتعل میکند که مهار و خاموش کردنش دیگر از پس حاکمیت بر نخواهد آمد، زیرا مردمان در استان سیستان و بلوچستان به مولوی عبدالحمید بسیار ارادت دارند و حاضر نیستند که نظاره کنند، کسی به ایشان گزندی برساند.

در روزهای اخیر، رژیم، محمد اسماعیل ملازهی، رئیس دفتر و داماد مولوی عبدالحمید را محاکمه و به 10 سال زندان محکوم کرد.
به فرض گیریم، که وی به سفارتخانه های کشور "دُبی و عربستان سعودی" در ایران رفته بوده، اگر صرف رفتن به یک سفارتخانه خارجی و یا سفر وی به عربستان سعودی را رژیم جمهوری اسلامی برابر با جاسوسی و ملاک جرم می داند، پس بایستی کشورهای عربی بسیاری از آخوندهای شیعه مذهب شهروندان کشور خودشان را، که هر از گاهی به تهران سفر و با عالیترین مقامات دولتی رژیم دیدار می کنند، را نیز به جرم جاسوسی بعد از بازگشت از ایران، دستگیر و زندانی بکنند!

از کجا معلوم است، که آخوند های شیعه شهروند عربستان سعودی، به عنوان مثال در همین ماه گذشته 26 شهریورماه جهت شرکت در کنفرانس به اصطلاح بیداری اسلامی به ایران آمده بودند، به ایرانی که سران دولتی و حاکمیتش، در رسانه های خودشان به خاندان آل سعود فحاشی و توهین می کنند و حتی کشتن آنان را جائز میدانند، برای رژیم ایران جاسوسی نکرده باشند؟
آیا وقتی که این آخوندهای شیعه مذهب شهروند عربستان سعودی، بعد از پایان همایش به اصطلاح "کنفرانس بیداری اسلامی" به کشورشان برگشتند، دولت آن کشور نمی توانست آنان را به جاسوسی متهم کند و دستگیرشان نماید!؟
تهمت تراشی و زدن برچسب همکاری با دشمن و به جاسوسی متهم کردن، سهل ترین راهی است برای حاکمیت ایران، وقتیکه بخواهد کسی را دستگیر و زندانی کند
در این آدرس سایتهای ذکر شده زیر، میزان کینه و دشمنی این رژیم و مزدورانش را از تفسیرهایی که آنان در انتهای گزارش ارائه داده اند، می توان تخمین زد، و دریافت که عوامل رژیم، چه کینه بیجایی نسبت به مولانا عبدالحمید دارند.

به قلم؛ ح د سدیچ
یکشنبه 16 اکتبر 2011 مطابق با 24 مهرماه 1390