Freitag, 4. August 2017

به بهانه نهمین سالگرد اعدام زنده یاد یعقوب مهرنهاد و عبدالناصر طاهری صدر


امروز برای اکثر مردم ایران و نیز برای افکار عمومی و سیاسی جهان "هویت واقعی فرقه و فتنه گرانه" حکومت جمهوری اسلامی آشکار و هویدا گردیده است، بدین دلیل در این نوشتار لزومی ندارد که  بطورعمیق به بررسی ابعاد خوب و بد رژیم بپردازیم.

اما به بهانه یاد عزیزان از دست رفته باید قلم به دست گرفت و برای گرامیداشت خاطر آنان، نکات و عواملی را که موجبات از دست رفتن آن عزیزان شدند را برای انسانهای آزادیخواه و صلح طلب جهان، جهت اطلاع از طریق نگارش تشریح نمود.
تاکنون از بین بیشمار جنایاتی که در ایران به نام "قانون" علیه ملّت بلوچ توسط اوامر و عوامل حاکمیت صورت گرفتند، یکی اعدام "یعقوب مهرنهاد" و همفکرانش توسط جمهوری اسلامی ایران می باشد.

لازم است اینجا به این نکته اشاره نمائیم، همه سران، ارگانها و نهادها چه سیاسی، مذهبی و یا چه نظامی- امنیتی نظام جمهوری اسلامی، مردم ایران را به پیروی از "ارزش" هایی (معنویت داری، ایمانداری، امانتداری، احترام و رعایت حق الناس، مبارزه با فساد اداری و مالی و اخلاقی، همکاری با نهادهای قوای سه گانه نظام و ...) دعوت می کنند، اما شوربختانه خود بنیانگذاران و مدیران و کارگزاران رژیم به آنها (ارزش ها) پایبند نمی مانند!

به عنوان مثال آنان از مردم می طلبند، اگر در جایی در کشور از "وجود فساد اداری و یا مالی و یا اخلاقی و...." مطلع شدند باید فورا بنابر وظیفه شهروندی که دارند، آنرا به اطلاع مجریان قانون و حافظان عدالت برسانند.
وانگهی اگر یک فرد در این راه به هدف کمک به نهادهای قوای سه گانه برای مبارزه با اقدامات غیرقانونی، مثلا به نیت کمک به نهاد قوه قضائیه بپردازد و در این باب از دزدی و فساد فلان شخص شکایت نماید، مجریان قانون بعد از دریافت شکایت اگر تشخیص دهند، که فرد مدعی الیه یکی از مهره ها و عناصر سرسپرده نظام است، آنوقت به جای دستگیری او - به شکلی متناقض - فرد شاکی و یا همان کسی را که به قصد همکاری با نهادهای دولتی علیه یک "خلاف و اقدام غیرقانونی" شکایت کرده است، را بازداشت، زندانی و حتی اعدام می کنند!

فعالیتهای مدنی، اجتماعی و فرهنگی و زندگی سیاسی پربار و اما کوتاه مدت زنده یاد یعقوب مهرنهاد و بسیاری از همفکرانش نیز با چنین پروسه و روندی که در مثال فوق ذکر کردیم روبرو شد و در انتها او را، که یک مطالبه گر اجتماعی و صنفی، فعال سیاسی و فرهنگی و مدافع فعال حقوق کودکان و حقوق زنان، در استان سیستان و بلوچستان شده بود در فضای سیاسی استبدادی ایران، به کام مرگ کشاند.

او به هدف آگاه نمودن مردم بلوچستان از ابعاد مقوله "حقوق شهروندی" و به نیت برملا و آشکار نمودن آسیب های اجتماعی و فرهنگی (تبعیض گزینش استخدامی، بیکاری، اعتیاد، وضعیت فاجعه بار مراکز درسی و آموزشی و بهداشتی، کمبود مدارس و ..) که در لایه های زیرین جامعه روی هم تلنبارهستند، با صراحت و بدون واهمه و البته مطابق با قوانین خود رژیم، از بعضی مسئولین اجرایی استان درخواست نمود، یا در خصوص مسئولیتهای انجام نشده خویش پاسخگو شوند و یا از سّمت  و وظایف (کرسی) خود کناره گیری کنند.

یعقوب مهرنهاد یک دانشجوی جوان با استعداد وبلاگ نویس، روزنامه نگار و مدیر روزنامه مردم سالاری متعلق به طیف اصلاح طلبان رژیم در استان و هم چنین بنیانگذار و دبیرکل "انجمن جوانان صدای عدالت" و فعال حقوق بشر و مدافع فعال حقوق زنان و کودکان در سیستان و بلوچستان بود.

او برای تحقق برابری حقوق شهروندی همه شهروندان ایران به خصوص حقوق شهروندی مردمان بلوچ به فعالیت های سیاسی و مطبوعاتی روی آورد، طی مدت کوتاهی توانست برای جوانان بلوچ در نقش یک پیشگام و الگو در آید و در نزد شخصیت های مذهبی، فعالین فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بلوچستان از توجه و احترام ویژه ای برخوردار گردد.

وی به دلیل استعداد و نبوغ ذهنی و برخورداری قوه تشخیص تبعیض ها و ظلم های حکومت علیه ملّت بلوچ، رسالت خودش دید تا برای مردم بلوچ به روشنگری پدیده "حقوق شهروندی" بپردازد.
سران رژیم آدمکش، تروریست پرور و تاریک اندیش ایران، که عزّت یافتن زندگی مردم ایران را در سرسپردگی این مردم با معیار نظریه ولایت فقیه می سنجند و هیچگونه نقد سیاسی و مذهبی، فکر، اندیشه و اراده مستقلی را بر نمی تابند، ذاتأ از وجود جوانان و مردان و زنان روشنفکر آزاد و مستقل واهمه دارند، بنابر چنین دیدگاهی جمهوری اسلامی ایران زنده یاد یعقوب و همفکرانش را در بلوچستان برای خودش به مثابه یک "مخاطره " می پنداشت.

یعقوب برای اولین بار در فروردین 1386 دستگیر شد و بعد از چند روز بازداشت آزاد گردید، اما وی کمتر از یک ماه بعد در اردیبهشت ماه مجددأ به دلیل برگزاری یک نشست تحت عنوان "جوانان پرسشگر و مسئولین پاسخگو" که چندین تن از مقامات و کارگزاران رده بالای رژیم در آن گردهمایی حضور داشتند، دستگیر شد.
حکومت با زدن برچسب و اتهامات مغرضانه و عاری از حقیقت، او را دستگیر و تا روز اعدام، یک و نیم سال در سیاهچال های محبوس و شکنجه اش کرد.

با توجه به رویکردهای گذشته رژیم در قبال مردم بلوچ، اکنون ماهیت بلوچ ستیزی رژیم هر چه بیشتر، حتی برای آن عده از بلوچهایی که با سیاست، سیاست بازی و سیاستگزاری رابطه و بده بستانی ندارند آشکارتر شده است.
یعقوب مهرنهاد آن مهر و عشق را که برای سربلندی و زندگی با عزّت ملّت بلوچ در نهاد پاکش موج میزد، با قربانی کردن جانش در صفحات تاریخ بلوچ و بلوچستان آنرا جاودانه نمود، اعدام وی جز لعن و نفرت ابدی در میان بلوچها چیز دیگری برای رژیم خون آشام جمهوری اسلامی به همراه نداشته است.

قلم سلاح او، مدارا صبر او، تلاش و فعالیت برای همزیستی مسالمت آمیز بهتر بین ملتهای ایرانی در کنار یکدیگر و با همدیگر شوق او بود، رسیدن ملّت بلوچ به حقوق شهروندی خودشان و رفع تبغیض های مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی از سر مردم استان در کنار مهار فقر و محرومیت زدایی، خواست قلبی و آرزوی آن شهید بود.

سرانجام بعد از یک سال و اندی تحمل شکنجه، جاویدان یاد یعقوب مهرنهاد به همراه همرزمش زنده یاد عبدالناصر طاهری صدر، در روز چهاردهم مردادماه 1387 برابر با چهارم آگوست 2008 در زندان زاهدان اعدام شدند، بدین ترتیب او اولین وبلاگ نویس بود که در جهان و در ایران اعدام شد.

اعدام وی و همفکرانش حاکی از این واقعیت است، که رژیم تمامیتخواه و بلوچ ستیز جمهوری اسلامی ایران، از هر نوع فعالیت سیاسی و فرهنگی بلوچها، حتی از فعالیت های مدنی و مسالمت آمیز آنان نیز وحشت دارد و هر گونه مطالبه برحق و بنیادین ملّت بلوچ را با سرکوب و دستگیری، زندان و شکنجه، گلوله و اعدام پاسخ میدهد.


یاد و خاطرش گرامی و راهش پر رهرو باد.
حزب مردم بلوچستان
03.08.2017


//////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////
ویدیو کلیپ هایی از اظهارات و سخنرانی های زنده یاد یعقوب مهرنهاد.


سخنرانی یعقوب مهرنهاد در روز عید سعید قربان سال1385 در جمع بیش از یکصد هزار نفر از مردم زاهدان.

به نام عادل یکتای بی همتا
.خداوند وضع وحال هیچ ملتی را تغییر نمیدهد مگر آنکه خود به تغییر وضع خویش اقدام نمایند



آخرین سخنرانی شهید یعقوب مهرنهاد, اولین شهید وبلاگ نویس جهان